وقتى یکى از شاگردان فضیل بن عیاض محتضر شد فضیل بر او وارد شد و نزد سر او نشست و شروع کرد به خواندن سوره یس. آن تلمیذ محتضر گفت: اى استاد مخوان این را. پس ساکت شد. پس تلقین نمود او را و گفت: بگو: لا اللّه الا اللّه. گفت: نمىگویم آن را به جهت آنکه من برى هستم از آن و مرد بر آن حال- نعوذ باللّه. پس فضیل داخل منزل خود شد و بیرون نیامد تا آنکه او را در خواب دید درحالىکه او را مىکشیدند به سوى جهنّم. پس فضیل از او پرسید که، به چه سبب بیرون کرد خدا از تو معرفت را و حال آنکه تو اعلم شاگردان من بودى؟ گفت: به سه چیز: اول آن، نمّامى. پس به درستى که من گفتم به اصحاب خود به خلاف آنچه گفتم براى تو. و دوم: به حسد. حسد بردم بر اصحاب خود. و سیم: آنکه در من بود علّتى پس رفتم به سوى طبیب پس سؤال کردم از او دوایى. گفت: مىآشامى در هر سال قدحى از شراب و اگر نکنى این کار را پس باقى مىماند به تو علت تو. پس من شراب مىنوشیدم. نعوذ باللّه من سخطه الّذی لا طاقة لنا به و نقول: لا حول و لا قوّة إلّا باللّه العلى العظیم.
فقیر گوید که، فضیل بن عیاض - کریاض- کوفى سمرقندى ابیوردى، همان عارف صوفى و زاهد مرتاض است که در عصر هارون الرشید بوده و در سنه 187 در مکه وفات کرده و در اول امر از قطّاعان طریق بود و در مابین ابیورد و سرخس راهزنى مىنمود و عاشق گردیده بود به دخترى. شبى از دیوار خانه آن جاریه بالا مىرفت که خود را به او برساند که شنید شخصى قرآن مىخواند و این آیه مبارکه را تلاوت می نماید: أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ؛ آیا نرسید وقت مر آنان را که ایمان آورند اینکه خشوع کند دلهایشان براى ذکر خدا. گفت: بلى یا ربّ، رسید وقتش. پس از دیوار خانه مردم پایین آمد و رفت در خرابه، دید در آنجا جماعتى از مسافرین مىباشند بعضى از ایشان به دیگرى مىگوید: مهیا شوید بار کنیم حرکت نماییم. دیگرى مىگوید: صبر کن تا صبح شود همانا فضیل در راه است و راهزنى مىنماید؛ مىترسیم ما را غارت کند. فضیل آن وقت مطلع شد بر سوء عمل خود و توبه کرد و ایشان را ایمن نمود و مجاورت حرم را اختیار کرد. و از براى او کلمات عرفانیه و حکایاتى است با رشید.
و من کلامه: ثلاثة لا ینبغى أن یلاموا على سوء الخلق و الغضب: الصائم، و المریض، و المسافر.
گویند: وقتى رشید با وى گفت: چه چیز تو را به این مرتبه از زهد رسانیده؟ گفت:
زهد تو از من زیادتر است! رشید گفت: چگونه است زهد من؟ گفت: به جهت آنکه من زهد ورزیدم در دنیا و آن فانى است، و تو زهد ورزیدى در آخرت و ترک آن کردى و حال آنکه آن باقى است.
و از تاریخ حبیب السیر منقول است که، فضیل را پسرى بود على نام و در زهد و عبادت از پدر افضل بود، لکن در اول جوانى وفات یافت، و سببش این شد که وقتى در مسجد الحرام در کنار چاه زمزم ایستاده بود شنید کسى خواند: وَ تَرَى الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفادِ. پس مانند همام که از شنیدن اوصاف متّقین از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام صیحه زد و وفات کرد او نیز از شنیدن این آیت مبارکه، صیحه زد و روحش پرواز کرد.
درباره این سایت